یادت باشد
نویسنده: رسول ملاحسنی
زندگی داستانی و عاشقانه به روایت همسر شهید مدافع حرم، حمید سیاهکالی مرادی
حمید از پاسداران تیپ 82 سپاه حضرت صاحبالامر(عج) بود که در حین انجام مأموریت مستشاری در پاییز 1394 به شهادت رسید. این کتاب گلچینی از مجموعهخاطرات همسر این شهید سرافراز از زمان خواستگاری تا شهادت و دوران غربت است. در وصیتنامهاش سفارش کرده بود به عموم جامعه خصوصاً بین نظامیان و پاسداران حریم ولایت که «هیچچیز بالاتر از حسن خلق در رفتار نیست.» از صفات بارز او میتوان توجه به نماز اول وقت، خرید تولید داخلی، دستگیری و کمک به فقرا اشاره کرد.
در بخشی از کتاب که توسط نشر شهید کاظمی به کتابرسان آمدهاست میخوانیم:
((همینکه رسیدیم قزوین، حمید آه بلندی کشید و گفت: "آخیش! راحت شدیم. دلم برات تنگ شده بود خانومم!" با تعجب پرسیدم: "ما از هم جدا نبودیم که؟" گفت: "جلوی بقیه نمی تونستم راحت بهت نگاه کنم. اما الآن راحت شدم. میدونی چقدر دلتنگی کشیدم." اعتقاد داشت این طور جاها چون افراد مجرد بین ما هستند، ما که متأهلیم باید خیلی رعایت کنیم تا مبادا دل کسی بشکند.))
ازجمله آثار نویسنده میتوان به کاش برگردی اشاره کرد.
حجم ۷۵۰
گزیده ای از کتاب:
تشویق روزه داران
امسال ماه رمضان، وسط تابستان است. به همین خاطر، روزه گرفتن برای آقا مجید، خیلی سخت است. ساعت شش عصر که از محل کارش برمی گردد، حال حرف زدن هم ندارد، یکراست به اتاقش می رود و می خوابد. آقا مجید، در یک کارخانه ی پارچه بافی کار می کند. او مدیر مالی کارخانه است و باید از هفت صبح تا پنج عصر، در کارخانه باشد. آفرین به او که سختی روزه داری را تحمل می کند و به خاطر گرما و تشنگی،، روزه اش را نمی خورد. خدا آدم هایی مثل آقا مجید را خیلی دوست دارد. وقتی کسی در یک روز گرم، روزه می گیرد، خدا گروهی از ما فرشته ها را پیش او می فرستد که به او دلگرمی بدهیم. ما هم بر صورت آن بنده ی خدا، دست می کشیم و او را به ادامه ی روزه داری، تشویق می کنیم. در هنگام افطار هم خدا به ما فرشته ها می گوید: ای فرشته های من! شاهد باشید که من او را در آمرزیدم.